بسم الله الرحمن الرحیم
ساخت پاسارگاد بدست یهودیان!!!(۱)
پاسارگاد ساختهی یهودیان در این پست طبق عکسهای قدیمی ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۴ و عکسهای جدید به شما ثابت خواهیم کرد که این بنا توسط فردی به نام آستروناخ یهودی ساخته شده است. امیدوارم تحمل شنیدن حقایق تلخ را داشته باشید با توجه به آرایههای مادی تاریخی قابل اثبات و پرهیز از خیالبافی، ما را با یکی از حقایق هولناک در زمینهی خیانت فرهنگی و دروغ پردازی آشنا میکند. این جنایت فرهنگی به وسیلهی یک مورخ غربی یهودی به نام « دیوید آستروناخ » انجام شده است. آستروناخ در فاصلهی سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳ در مجموعهی پاسارگاد کاخهایی ساخت و آنها را به کوروش هخامنشی در ۲۵۰۰ سال پیش نسبت داد تا به این شخصیت مورد علاقهی یهودیان هویت تاریخی مادی و قابل اثبات بخشد. برای اثبات این جعل به تصاویر و توضیحات مرتبط با آن، توجه فرمایید.
تصویر شماره ۱
http://s6.picofile.com/file/8208684350/1.jpg
این تصویر سکههای یافته شده در مجموعهی پاسارگاد را نشان میدهد که به کل یونانی هستند. تصاویر و نوشتههای موجود بر سکهها تماماً به خط یونانی بوده و اشکال نیز متعلق به تمدن « هلنی » هستند. حتی یک سکهی هخامنشی نیز در این مکان که آن را به کوروش میبخشند، یافت نشده است. آستروناخ به عنوان کسی که کار پلید و گناه نابخشودنی ساخت جاعلانهی پاسارگاد را انجام داد نیز به یونانی بودن سکهها که از زمان « اسکندر » آغاز شده و تا دوران سایر فرمانروایان سلوکی ادامه مییابد، اشاره میکند. وی آنها را به دو گروه تقسیم کرده و مینویسد: «الف؛ سکههای ضرب شده برای اسکندر مقدونی در خلال زندگی و بلافاصله بعد از مرگ وی. ب؛ سکههای سلوکوس اول از نوعی که بعدها در تخت جمشید، ضرب شده است.»
تصویر شماره ۲
http://s3.picofile.com/file/8208684276/2.jpg
برای منتسب کردن بنای پاسارگاد به کوروش از هیچ گونه فریبکاری از جمله نسبت دادن نقشهای بیربط به وی، کوتاهی نکردهاند. این موضوع که مورد اقرار خود آنها نیز هست جالب توجه میباشد. «تفاوت دیگر میان تخت جمشید و پاسارگاد در مضامین مجسمهها است. در کاخ R همزادی که چهار بال و لباسی ایلامی بر تن و تاجی بیگانه و احتمالاً مصری بر سر دارد در آستانهی در ایستاده است. عدهای این نقش را تصویر کوروش دانستهاند که پنداشتی کاملاً خطا است.» در واقع این تصویر یک بعل جوان است، “بعل نام خدایی است که جوامع باستانی در سرزمین بینالنهرین آنرا میپرستیدند”
تصویر شماره ۳
http://s6.picofile.com/file/8208684226/3.jpg
وجود اثر ماشین بر سنگهای بنای موسوم به کاخ S در مجموعهی پاسارگاد که نشان میدهد این پایه ستونها چنانکه ادعا میشود قدمتی ۲۵۰۰ ساله نداشته و تازه تراش هستند، شگفت آور است، سازندگان بنا هرجا به کمبود مصالح برخوردهاند (مصالح پاسارگادسازان از غارت معبد یونانی جنوب تخت جمشید که به آن اشاره میشود، تأمین شده است) یا کار را رها کرده و یا تا حد امکان به ساختن مصالح با استفاده از ماشینهای جدید پرداختهاند. این کار که به چند پایه ستون محدود میشود نمیتواند این جورچینی را پوشش دهد و خلا عدم وجود آوار، دیوارها، سرستون، پنجره و… را پر نماید
تصویر شماره ۴
http://s3.picofile.com/file/8208684168/4.jpg
این عکس هوایی نشان میدهد که محوطهی مورد اشاره تنها یک دشت کاشت چغندر بوده است و بس. در این دشت خالی از هرگونه اثری از کاخهای موجود، بدون حفاری و هرگونه عملیات باستان شناسی به یک باره شاهد رویش قلمه ستون و پایه ستونهایی چند بر کف دشت هستیم. این سؤال ابتدایی و ساده هرگز برای روشنفکران باستان پرست ایرانی مطرح نشده است که این ستونها به یکباره از کجا آمدهاند و چهطور بدون اینکه حفاری صورت گرفته باشد، شاهد ظهور تعدادی پایه ستون، قلمه ستون و کف سازی شدهایم. ظاهراً این عده هرگز در یک محل باستانی حاضر نشدهاند. در محلهای باستانی در همه جای دنیا عموماً وقتی وارد آنها میشویم تنها شاهد یک تپه هستیم، مانند تپههای باستانی ایرانی که به وفور در همه جا وجود دارد. زیرا وجود آوار ناشی از تخریب ابنیه در طی صدها و هزاران سال تمام بنا را میپوشاند و تنها میتوان با حفاری آثار باستانی را از زیر خاک بیرون کشید.
تصویر شماره ۵
http://s6.picofile.com/file/8208684092/5.jpg
این تصویر که تنها چند لاشه سنگ است و نه بیشتر، آستروناخ، کوشک B نام نهاده است و چنانکه مشاهده میکنید در فاصلهی آن تا بنای زندان سلیمان چیزی وجود ندارد. عملیات پاسارگادسازی آستروناخ یهودی در فاصلهی این بنا تا زندان سلیمان شکل گرفت. این بنا غیر از این کف نصفه نیمه، چیز دیگری ندارد.
تصویر شماره ۶
http://s6.picofile.com/file/8208684034/6.jpg
آستروناخ برای پاسارگادسازی تصمیم میگیرد که محل مزبور را از انظار پنهان کرده و سپس کار را آغاز کند. در این تصویر گرداگرد محل مزبور دیواری کشیدهاند تا آن را از چشمها حقیقت باستان] ی کنجکاو مردم محلی بپوشانند.
چنانکه شاهدیم تعدادی از پایه ستونها کار گذاشته شده و قلمه ستونهایی که گویی با کامیون به اینجا حمل شدهاند در گوشهای روی هم انبار گشتهاند تا در جایی که آستروناخ و گروه یهودی همکارش معین میکنند، کار گذاشته شوند. این کاخ هم اکنون به کاخ پی (P) موسوم است. به محل بنای موسوم به زندان سلیمان در قسمت بالا و راست تصویر توجه فرمایید.
تصویر شماره ۷
http://s3.picofile.com/file/8208683968/7.jpg
تصویر شمارهی ۷ ادامهی کار پاسارگادسازی را به خوبی نشان میدهد. کف سازی، چیدن پایه ستونها و کاشتن قلمه ستونها بر دشت صاف محوطه در حال پیشرفت است. عدم شفته ریزی برای پی، نشان میدهد که سازندگان برای اتمام کار شتاب بسیار داشتهاند.
تصویر شماره ۸
http://s6.picofile.com/file/8208683918/8.jpg
چنانکه در این تصویر به روشنی میتوان دید، قلمه ستونهایی که به محل آورده شدهاند در حال استقرار هستند. پایه ستونها بسیار صاف، یک دست و در واقع پایه ستونهایی تازه تراش هستند. شکل خاص شال، ستونهای یک بنای یونانی را نشان میدهد که در بناهای کهن منطقه از جمله در تخت جمشید، نمونه ندارد. به این معنی که بنای تخت جمشید که دارای آرایههای آشوری است با بنای کاخ P که دارای آرایههای یونانی است، متفاوت میباشد و بنای زندان به خوبی قابل مشاهده است.
تصویر شماره ۹
http://s6.picofile.com/file/8208683834/9.jpg
کار پاسارگادسازی به خوبی ادامه دارد. قلمه ستونها در دشت بر یک جورچینی ساده کاشته میشوند و کار دنبال میشود.
تصویر شماره ۱۰
http://s3.picofile.com/file/8208683776/10.jpg
در این تصویر با اتمام کار، دیوار اطراف برچیده شده و بنا آمادهی رونمایی است. آستروناخ توانسته است برای کوروش یک کاخ بنا کند که البته تنها شامل چند قلمه ستون و پایه ستون میشود. نه اثری از دیوار، آوار و نه اثری از سایر قسمتهای ضروری برای یک کاخ مانند سرستون و… وجود دارد اما به ظاهر همین جورچینی ساده نیز برای تحمیق عدهای کافی است!
تصویر شماره ۱۱
http://s3.picofile.com/file/8208683700/11.jpg
چنانکه شاهد هستیم، بر دشت صاف منطقه و کاملاً هم عرض با زمینهای اطراف، کاخی برای کوروش بنا شده است که به خوبی جعلی بودن آن قابل اثبات است. بدین ترتیب بدون حتی یک سانتیمتر حفاری با چیدن چند قطعه سنگ برای کوروش کاخی ساخته شده است که هیچ اثری از لوازم مرسوم یک بنا در آن وجود ندارد. نه دیواری، نه سرستونی، نه در و درگاهی و نه هیچ چیز دیگری. تنها چند پایه ستون و چند قلمه ستون به چشم میخورد و بس. با این حال برخی در ایران دوست دارند باور کنند که این جورچین کودکانه متعلق به کوروش است. این بنا با این وضعیت ناقص که تردیدی در جعلی بودن آن وجود ندارد به سرعت به ثبت جهانی یونسکو نیز رسیده است و احتمالاً برخی در ایران آن را دستآوردی ملی میدانند. چرا یونسکو مشتاقتر از باستان پرستان ایرانی برای ثبت جهانی این بنا بوده است؟
تصویر شماره ۱۲
http://s6.picofile.com/file/8208683650/12.jpg
چنانکه گفته شد، دامنهی جعل در پاسارگاد حد و مرزی نمیشناسد. در این کتیبه که با کمال شگفتی میبینیم که رو به کاخ کوروش باز میشده است! شاهد غلط املایی هستیم. یعنی این شاه که سند حقوق بشر منتشر میکرده از معرفی خود بدون غلط املایی عاجز است. «دربارهی اینکه چه کسی این کتیبه را نقر کرده عقاید مختلفی وجود دارد. به عقیدهی بنده اگر خود کوروش این کتیبه را نوشته بود امکان نداشت اجازه دهد این اشتباه در کتیبه باقی بماند و حتماً با تعمیر سنگ اشتباه را جبران میکرد.» [۴]
تصویر شماره ۱۳
http://s6.picofile.com/file/8208683550/13.jpg
همین سنگ کتیبهدار که در تصویر شمارهی ۱۲ نشان داده شد بر هیچ استوار شده است و به جایی متصل نیست، این موضوع به راحتی نشان میدهد که متعلق به این محل نبوده و از جای دیگری به اینجا منتقل شده است. چنانکه میبینیم کاخ موسوم به P نه کاخی ۲۵۰۰ ساله که بنایی ساخته شده به وسیلهی آستروناخ یهودی در سال ۱۳۴۳ هجری شمسی است. این اشتیاق یهود در تاریخ سازی برای ایران باستان برای چیست
تصویر شماره ۱۴
http://s3.picofile.com/file/8208683518/14.jpg
این تصویر، کاخ موسوم به S را نشان میدهد که به کاخ بارعام معروف است! حال چرا بارعام نیازی به دلیل نیست، همچنانکه برای سایر نامگذاریها در این محوطه و سایر محوطههای هخامنشی دلیلی ارایه نمیشود. در اینجا نیز با ریختن تعدادی قلمه ستون برای کوروش کاخی دیگر ساختهاند. تنها تک ستون بلند در کل این محوطه در این کاخ مورد استفاده قرار گرفته است.
ادامه دارد…