بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : آسمان بازگرداننده
بخش مجری کنفرانس: اعجاز علمی قرآن
استاد ارائه دهنده : خانم زمردی
بررسی واژه رجع در کتب واژه شناسی قرآن
تفسیر نمونه ج۲۶ ۳۷۳
” رجع” از ماده” رجوع” به معنى بازگشت است، و عرب به باران،” رجع” مىگوید، به خاطر اینکه آبى که از زمین و دریاها برخاسته، از طریق ابرها و باران به سوى زمین برمىگردد، یا اینکه در فواصل مختلف بارش باران تکرار مىشود.
به گودالهایى را که آب باران در آن جمع مىشود نیز” رجع” مىگویند، یا به خاطر جمع آب باران در آن، و یا به خاطر امواجى که بر اثر وزش نسیم بر سطح آن آشکار مىگردد
” صدع” به معنى شکاف در اجسام صلب و سخت است، و با توجه به آنچه در معنى” رجع” گفته شد آن را اشاره به شکافتن زمینهاى خشک و سخت، بعد از نزول باران، و رشد و نمو گیاهان دانستهاند.
در حقیقت این دو سوگند اشارهاى است به احیاى زمینهاى مرده به وسیله باران که قرآن بارها آن را به عنوان دلیلى بر مساله رستاخیز ذکر کرده است، مانند آیه ۱۱ سوره ق وَ أَحْیَیْنا بِهِ بَلْدَهً مَیْتاً کَذلِکَ الْخُرُوجُ:” ما بوسیله باران سرزمین مردهاى را زنده کردیم، خروج و قیام شما در قیامت نیز همین گونه است”! به این ترتیب تناسب روشنى در میان این سوگندها و آنچه سوگند به خاطر آن یاد شده وجود دارد، و این یکى از لطائف بلاغت قرآن است، که در میان سوگندها و آنچه براى آن سوگند یاد مىکند تناسب جالبى دیده مىشود.
یا به تعبیر دیگر: همانگونه که در آیه ۵ سوره حج، به هنگام استدلال بر مساله معاد، هم استدلال به مساله آفرینش انسان از نطفه و تطورات جنین مىکند، و هم استدلال به زنده شدن زمینهاى مرده بر اثر نزول باران، در این سوره (سوره طارق) نیز روى هر دو مساله تکیه شده است.
بعضى براى جمله” وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ” تفسیر دیگرى نیز ذکر کردهاند، و آن تکرار گردش کواکب آسمان و بازگشت آنها به حالت نخستین در طى دورانهاى مختلف است، گردش زمین به دور خود و به دور خورشید، و حرکت سیارات منظومه شمسى، و حرکت طلوع و غروب حسى ماه و خورشید و ستارگان، همه حرکاتى است داراى بازگشت.
وجود این بازگشتها نشانهاى است از بازگشت عمومى انسانها به حیات، البته معنى اول تناسب بیشترى با مساله شکافته شدن زمین و همچنین دلائل معاد دارد.
مفردات الفاظ قرآن ؛ ج۲ ؛ ص۴۵
الرُّجُوع یعنى بازگشت به هر آنچه که آغاز و شروع از آن جا بوده، یا اندیشیدن در آغاز و ابتداى چیزى، به جزئى از اجزاء یا فعلى از افعال آن چه رجوع و بازگشت مکانى یا کارى یا زبانى[۱].
پس رجوع- همان بازگشتن است ولى- رَجْع- بازگرداندن و تکرار کردن است (لازم و متعدّى).
رَجْعَه: هم در طلاق بکار مىرود و هم در بازگشت به دنیا پس از مرگ.
رَجَعْتُ الجوابَ: پاسخ را برگرداندم، مثل آیات:
(فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلى طائِفَهٍ مِنْهُمْ- ۸۳/ توبه) و (إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ- ۴۸/ مائده).
(إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى- ۸/ علق) و (ثُمَّ إِلَیْهِ مَرْجِعُکُمْ- ۶۰/ انعام) و صحیح است که- مَرْجِعُکُمْ- از- رجوع[۲] باشد (یعنى از بازگشتن نه از بازگرداندن).
مثل آیه: (ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ- ۲۸/ بقره).
و اگر هم از- رجع- باشد درست است مانند آیه (ثُمَّ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ- ۲۸/ بقره) که مثل آیه: (وَ اتَّقُوا یَوْماً تُرْجَعُونَ فِیهِ إِلَى اللَّهِ- ۲۸۱/ بقره) که هم با فتحه حرف (ت) و هم با ضمّه خوانده شده[۳].
و آیه: (لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ- ۷۲/ آل عمران) یعنى از گناه بازمىگردند.
و آیه: (وَ حَرامٌ عَلى قَرْیَهٍ أَهْلَکْناها أَنَّهُمْ لا یَرْجِعُونَ- ۹۵/ انبیاء).
یعنى: برایشان حرام کردیم که توبه کنند و از گناه برگردند، که این آیه هشدار و تنبیهى است بر اینکه بعد از مرگ دیگر توبهاى نیست چنانکه فرمود: (قِیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً- ۱۳/ حدید) و (بِمَ یَرْجِعُ الْمُرْسَلُونَ- ۳۵/ نمل) پس یا از- رجوع- به معنى برگشتن است و یا از رجع الجواب- یعنى برگرداندن پاسخ، مثل آیات: (یَرْجِعُ بَعْضُهُمْ إِلى بَعْضٍ الْقَوْلَ- ۳۱/ سباء) (سخن را به یکدیگر برمىگردانند).
(ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانْظُرْ ما ذا یَرْجِعُونَ- ۲۸/ نمل) که در همان معنى بازگرداندن جواب و پاسخ گفتن است نه چیز دیگر.
نَاقَه رَاجِع- شترى که فَحْل و نرینه نمىپذیرد و ردّ مىکند.
أَرْجَعَ یَدَهُ إلى سَیْفه: دستش را براى کشیدن شمشیر برگرداند.
ارْتِجَاع[۴]: استرداد، یعنى طلب رد کردن و بازگرداندن (و بحال اوّل بازگشتن).
ارْتَجَعَ إِبلا: وقتى است که کسى نرینه بفروشد و مادینه بخرد و معنى برگرداندن در آن معتبر و مقدر است اگر چه در خریدن عین آن را به دست نیاورده است.
اسْتَرْجَعَ فلانٌ: او- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ- گفت (استرجاع یعنى گفتن- إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ).
تَرْجِیع: رد کردن پیوسته و پیاپى صدا با آواز موزون در تلاوت و غناء و آواز است.
و همچنین تکرار سخن بطوریکه هر بار صدا بلندتر مىشود مثل- ترجیع در اذان که به همین ترتیب ادا مىشود (آغاز کلمات در اذان، صدا کوتاه است و بعد با لحن موزون و بلند و کشیده اداء مىشود).
رَجِیع: کنایه از شکمروى و مدفوع و سرگین است که براى انسان، و حیوان باعث اذیّت است که از رجوع- گرفته شده و به معنى فاعل است یا از- رجع- که در آن صورت به معنى مفعول است (چنانکه گفتیم راغب رحمه اللّه- رجع- را متعدّى دانسته است).
جُبَّه رَجِیع: جامه و لباس کهنه و وصلهدار که دوباره پوشیده مىشود و- رَجِیع- از ستور و حیوان، آن است که همواره آن را از سفرى به سفر دیگر ببرى، مؤنث آن رَجِیعَه- است ولى- دابَّه رَجِیع- مىگویند نه- دابَّه رَجِیعَه.
[۱] راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن – تهران، چاپ: دوم، ۱۳۷۴ ه.ش.
[۵] ( ۱) آیهاى است در نهایت اوج و عظمت اخلاق اسلامى که کمال ظرفیّت و جنبه روحى انسانها را تعلیم مىدهد، مىگوید: هر گاه به دیدن کسى رفتید و او در خانه نبود و یا بود و به شما گفت فعلا از پذیرائى معذورم با نهایت ادب و محبّت و بدون رنجش برگردید که این حالت براى شما بهتر و پاکیزهتر است و خدا به اعمالتان دانا است، در قسمت اوّل آیه مىگوید جز خانههاى خودتان به خانههاى دیگران داخل نشوید تا آشنائى دهید و بر آنها سلام کنید که این عمل برایتان بهتر است و اگر کسى در آن خانه نبود وارد آنجا نشوید تا اجازت دهند و به خانههاى غیر مسکونى اگر متاعى و مالى در آنجا داشتید گناهى بر شما نیست که داخل شوید امّا بدانید که خداوند آنچه را که آشکار یا پنهان مىکنید مىداند.
و این مسئله مهمّ و دقیق را خداوند براى استحکام اساس روابط صحیح اجتماعى و خانوادگى بیان مىکند تا سلامتى جامعه مصون باشد و بنیان روابط خانوادگى دستخوش هوسها و بىتربیتىها نگردد.
[۶] ( ۲) لحیانى مىگوید: چون باران بازگردنده است- رجع- نامیده شده. فرّاء مىگوید: آسمان در ابتداء شروع مىکند به باریدن و سپس هر سال بهمین حالت برمىگردد.
دیگرى گفته است:(\i وَ السَّماءِ ذاتِ الرَّجْعِ\E- 11/ طارق) یا- ذات المطر- براى اینکه مىآید و برمىگردد و این کار تکرار مىشود
قاموس قرآن ؛ ج۳ ؛ ص۵۶
رجع: رجوع و رجعى بمعنى بر گشتن و برگرداندن لازم و متعدى هر دو آمده است همچنین است رُجْعَان (بضم اول) و مرجع که مصدر میمى است (اقرب).
«فَرَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً» طه: ۸۶٫ موسى خشمگین و اندوهناک بقوم خویش برگشت.
«فَإِنْ رَجَعَکَ اللَّهُ إِلى طائِفَهٍ مِنْهُمْ فَاسْتَأْذَنُوکَ لِلْخُرُوجِ فَقُلْ لَنْ تَخْرُجُوا مَعِیَ أَبَداً» توبه: ۸۳٫ رجوع در این آیه متعدى بکار رفته یعنى: اگر خدا تو را بسوى گروهى از منافقین برگرداند و از تو براى خروج بجنگ اجازه بخواهند بگو: هرگز با من خارج نخواهید شد. همچنین است آیه «فَرَجَعْناکَ إِلى أُمِّکَ کَیْ تَقَرَّ عَیْنُها» طه: ۴۰٫
«ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ» ق: ۳٫ «إِنَّهُ عَلى رَجْعِهِ لَقادِرٌ» طارق: ۸٫ رجع در آیه اول لازم و در دوّمى متعدى است.
تراجع بین الاثنین است «فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یَتَراجَعا» بقره: ۲۳۰٫
«وَ اللَّهُ یَقْبِضُ وَ یَبْصُطُ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ» بقره: ۲۴۵٫ در بسیارى از آیات که کلمه «تُرْجَعُونَ» و «یَرْجِعُونَ» ذکر شده لازم است آنرا حال معنى کرد نه استقبال یعنى الآن بسوى خدا بر گردانده میشوید زیرا ما هر آن در حال باز گشت بسوى خدائیم تنها مرگ باز گشتن بسوى خدا نیست «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ» بقره:۱۵۶٫
«إِنَّ إِلى رَبِّکَ الرُّجْعى» علق: ۸٫ رجعى همانطور که گفته شد بمعنى رجوع است یعنى: بر گشت بسوى پروردگار تو است.
«إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُکُمْ جَمِیعاً» مائده ۱۰۵٫ مرجع چنانکه گفته شد مصدر میمى و بمعنى رجوع است و آن شانزده بار در قرآن آمده است.[۷]
مفردات الفاظ قرآن ؛ ج۲ ؛ ص۲۳۰
سَقْفُ البیت (بام خانه) جمعش- سُقُف- است.
آسمان را هم سقف قرار داده است در آیات:
(وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ- ۵/ طور) و (وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً- ۳۲/ انبیاء) و (لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّهٍ- ۳۳/ زخرف).
سَقِیفَه: هر جایى که بامى و سقفى داشته باشد مثل درگاهى، یا طاقنما و بام خانه.
سَقَف: خط درازى که انحناء و خمیدگى داشته باشد که تشبیهى به همان نام طاق گونه خانه است.[۸]
قاموس قرآن ؛ ج۳ ؛ ص۲۷۸
سقف: پوشش اطاق. «فَخَرَّ عَلَیْهِمُ السَّقْفُ مِنْ فَوْقِهِمْ …» نحل: ۲۶٫
سقف از بالا بر رویشان افتاد. جمع آن سقف (بر وزن عنق) است «لَجَعَلْنا لِمَنْ یَکْفُرُ بِالرَّحْمنِ لِبُیُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضَّهٍ …» زخرف: ۳۳٫ «وَ السَّقْفِ الْمَرْفُوعِ» طور: ۵٫ آسمان است «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ» انبیاء ۳۲٫
ظاهرا مراد از «السّماء» هواى محیط بر زمین است مثل «أَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ مُسَخَّراتٍ فِی جَوِّ السَّماءِ …» نحل: ۷۹٫ هواى محیط پوشش و سقف زمین است که از هر طرف آنرا پوشانده و بالاى آن قرار دارد. محفوظ بودن این سقف آنست که در اطراف زمین مهار شده و از آن کنار نمیشود اگر خداوند هوا را بوسیله جاذبه زمین یا غیر آن در اطراف زمین حفظ نمیکرد هوا از آن فرار میکرد و بیرون میرفت و در فضاى بیکران ناپدید میشد و
قاموس قرآن، ج۳، ص: ۲۷۹
زندگى ناممکن میگردید «وَ جَعَلْنَا السَّماءَ سَقْفاً مَحْفُوظاً» این سقف محفوظ آیات عجیب و غریب دارد متأسفانه بشر از درک و دقّت در آن رو گردان است.
مثلا بیشتر مأکولات و روئیدنیهاى روى زمین از کربن هوا گرفته میشود و مقدار کمى از املاح زمین است برگهاى روئیدنیها کربن هوا را گرفته و آنرا بصورت میوهها و حبوبات و غیره بما تحویل میدهند.
اکسیژن هوا سبب زندگى ماست از بین رفتن آن مساوى با از بین رفتن حیات است مشاهده رنگهاى الوان از اثر معجزه آساى هواست. زندگى حیوانات دریائى از هواى محلول در آب است. اشعّه گوناگون مضرّه که بطور فزون از حدّ از آفتاب و سائر ستارگان بمحیط زمین وارد میشود ذرّات هوا آنها را تجزیه و خورد خورد میکند تا وقت رسیدن ببدن انسانها و حیوانات و گیاهان از اثر افتاده و در حکم از بین رفته میشوند و یا بصورت نافع در میایند.
میلیونها سنگهاى آسمانى که با سرعت ۴۸ هزار کیلومتر در ساعت وارد جوّ زمین میشوند با بر خورد بگازهاى هوا بصورت تیرهاى شهاب در آمده و بصورت غبار در میایند و گرنه زندگى را در روى زمین ناممکن میساختند.
صاعقهها که با سرعت ۳۰ هزار برابر سرعت گلوله و با حرارت ۳۰ هزار درجه آزت هوا را با اکسیژن ترکیب کرده و موادّ قابل جذب براى گیاهان بوجود میاورند از پدیدههاى هوااند و زندگى نباتى و در نتیجه زندگى حیوانى بدون آن نامیسّر است. بحساب هوا شناسان هر دقیقه صد بار در روى زمین صاعقه تولید میشود. این بود مجملى از آیات و اسرار قدرت خداوند در هواى زمین. چه بسیار و عجیب است این آیات!! و چه کم است تدبّر و دقّت ما بشر «وَ هُمْ عَنْ آیاتِها مُعْرِضُونَ».[۹]
لایه های اتمسفر
تروپوسفر
استراتوسفر
مزوسفر
ترموسفر
اگزوسفر
ماگنتوسفر
و یونسفر در ارتفاع ۱۰۰ تا ۴۰۰km از سطح دریا
تغییرات دمایی در لایه های مختلف اتمسفر
قسم به آسمان بازگرداننده ( ۱۱ طارق )
اولین ویژگی بازگردانندگی آسمان
بازگشت و انتشار صوت
در لایه های بالایی اتمسفر غلظت محیط مادی کم شده و در فضای خارج از جو محیط مادی برای انتشار صوت وجود ندارد.
فضانوردان از امواج رادیویی به جای امواج صوتی برای برقراری ارتباط استفاده میکنند.
دومین ویژگی بازگردانندگی آسمان
چرخه گردش آب
سومین ویژگی بازگردانندگی آسمان
بازگشت نیمی از تابش شدید خورشید، توسط جو به فضا و بالعکس ، بازگشت حرارت سطحی زمین توسط مولکولهای هوا (اثر گلخانه ای)
ویژگی چهارم بازگردانندگی آسمان
بازگشت امواج رادیویی در لایه یونسفر
مصادیق بازگشت به سطح زمین
?صدا
?بخار آب
?گرمای سطحی زمین
?امواج رادیویی
ویژگی پنجم بازگردانندگی آسمان
بازگشت بخش عظیمی از تابش فرابنفش توسط لایه اوزن
ویژگی ششم بازگردانندگی آسمان
بازگشت اشعه های کیهانی توسط کمربند تشعشعی وان آلن
یکی از پدیده های جوی کره زمین شفق قطبی است که ظهور نورهایی رنگین و متحرک در آسمان شب است و معمولا در عرض های نزدیک به دو قطب زمین بر اثر برخورد ذرات بادهای خورشیدی و یونیزه شدن مولکولهای موجود در یونسفر زمین بوجود می آیند.
ویژگی هفتم بازگردانندگی آسمان
بازگشت اجسام سرگردان و انهدام آنها
پدیده زیبای شهاب باران
[۱] ( ۱) براى توضیح بیشتر بیان علمى و فلسفى راغب باید گفت که رجوع یا بازگشتن سه گونه است:
الف- بازگشت علمى به کارى از نقطه آغاز تا نقطه بازگشت.
ب- رجوع زمانى یعنى حرکت فکر از زمان حال به زمان آغاز مورد بازگشت.
ج- بازگشت مکانى یعنى بهمان نقطه کار یا حرکت آغاز شده.
که در تعریف تفکّر و اندیشه هم همین اصل ثابت است یعنى حرکت از محسوس به معقول و برگشتن از معقول به محسوس و در نتیجه حکم نمودن.
[۲] ( ۲) راغب رحمه اللّه- رجوع- را فعل لازم یعنى بازگشتن و- رجع- را متعدّى یعنى بازگرداندن مىداند که در لغتنامهها معتبر هر دو مصدر را هم لازم و هم متعدّى نوشتهاند.
رافعى مىنویسد: رجع من سفره و عن الامر، یرجع، رجعا، و رجوعا و رجعى و مرجعا.
ابن سیده نیز همنظر رافعى است مىنویسد: رجع رجعا رجوعا رجعى رجعانا مرجعه. یعنى: انصراف و بازگشت.( المصباح- المحکم ۱/ ۱۹۱).
[۳] ( ۱) رَجْع: استخر یا محبس الماء- همان آبگیر مصنوعى است که مىسازند و آب را در آن ذخیره مىکند و نگهمیدارند امّا- غدیر- قسمتى از گودى طبیعى زمین است که در اثر سیلابها بوجود آمده و آب باران در آن جمع مىشود، در باره نامیده شدن باران به- رجع- گفتهاند براى این است که باران آسمان بارها و پیاپى مىبارد و مجدّدا یا در زمین فرو مىرود و یا بخار مىشود مجدّدا برمىگردد.
ثعلب گوید: نامیدن باران به- رجع- بخاطر اینست که همه ساله آسمان باران را به زمین برمىگرداند و مىباراند.
[۴] ( ۱) در هر عصر و زمانى از تاریخ انسانها اصطلاحات و واژههایى بیش از بقیّه کلمات مورد توجّه و بهرهبردارى معنوى یا مادّى یا تبلیغاتى قرار مىگیرد که پارهاى از آنها به حقّ و پارهاى با روش سوفسطائى و مغالطه گرانه بکار مىرود به این معنى که کسى خود مشمول چنان واژهاى است امّا آن را به دیگرى نسبت مىدهد مثلا در دورههاى تاریخى که بر بشر گذشته است هیچکس شک ندارد که روزگارى بشر اوّلیه بعد از تشکیل روستاها نخستین کارهایشان را اشتراکى و دستجمعى انجام مىدادند و همواره اقامت و کوچشان و جنگ و صلحشان با پیمانهاى دستجمعى انجام مىگرفته امّا چون اندیشه و تفکّرشان با تهیّه ابزارهاى تولید و با تکامل بخشیدن به وسایل زندگى تجلّى یافت به تدریج تمدّن و شخصیّتهاى فکرى و صلاحیت افراد بروز نمود و با مبعوث شدن پیامبران براى ارائه راه صحیح حیات و سعادت فرد و جامعه به پایهاى از شکوه و عظمت رسید که امروز مىبینیم محصول آنها در صورتى که از روش پیامبران و مکمّل آنها که اسلام است پیروى شود چه دنیائى از عدل و قسط و شرافت و پاکدامنى براى انسانها حاصل مىشود.
امّا کسانى که معتقد به لیبرالیسم یعنى آزادى بىبند و بار( دوران غارنشینى) در اقتصاد و شهوت و خیانت هستند و کسانى که نقطه مقابل آنها قرار دارند یعنى معتقد به سلب کمترین حدّ آزادى در شخصیت و اندیشه و عمل براى انسانها هستند و در حقیقت هر دو مکتب مىخواهند بشریت را به دوران فردیت گرایى مطلق و یا اشتراک مطلق که دو دوره متمایز غارنشینى و کمون اوّلیه است برگردانند و به روشنى ارتجاعى بودن و بازگشت به حالات نخستین انسانها یعنى شبیه و همانند شدن با حیوانات را تجویز مىکنند.
سخن گروه اوّل- خودکامگى، تجاوز، شهوترانى آزاد، مى خوارگى و چپاول اموال مستضعفین است.
و کار گروه دوّم- بى حقّى، و سلب شخصیّت و قربانى کردن فطرت خداجویانه انسانهاست، با اینکه هر دو سیستم فکرى و اجتماعى مذکور در غرقاب و امواج ارتجاع دست و پا مىزنند ولى با روشى مغالطهگرانه خدا پرستان را که معتقد به رشد و تکامل انسانها از صفر تا بى نهایت هستند و حفظ حقوق مساوى فردى، اصالت شخصیّت فردى، اصالت حقّ و عدالت و قسط در جامعه سر لوحه برنامههاشان قرار دارد، متأسّفانه آن دو گروه به حقّ ارتجاعى، مغرضانه بر چسب ارتجاع به معتقدین رشد و حرکت انسانها مىزنند به گفته آن دانشمند غربى که گفت: اى آزادى چه جنایتها که بنام تو مرتکب نمىشوند. باید گفت اى حقوق بشر و اى انسانیّت و اى ارتجاع چه سوء برداشتها و مغالطهگریها که به نام تو تبلیغ نمىکنند، پس ارتجاع آن سیستم. و مکتبى است که مىخواهد و اصرار دارد دوران اوّلیه بشر را پس از قرنها که بر تکاملش گذشته تجویز و تجدید کند امّا آئین تکامل بخش خدائى و پیامبرش مىگوید:(\i وَ ما أَهْدِیکُمْ إِلَّا سَبِیلَ الرَّشادِ\E- 29/ غافر) یعنى ما شما را به راه رشد و حیات و کمال هدایت مىکنیم نه راهى دیگر و خداپرستان نیز همواره مىگویند(\i وَ هَیِّئْ لَنا مِنْ أَمْرِنا رَشَداً\E- 10/ کهف) پروردگارا ما را در کارمان رو به رشد قرار ده و راهش را برایمان آماده کن
[۷] قرشى، على اکبر، قاموس قرآن – تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۱ ه.ش.
[۸] راغب اصفهانى، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن – تهران، چاپ: دوم، ۱۳۷۴ ه.ش.
[۹] قرشى، على اکبر، قاموس قرآن – تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۱ ه.ش.
سلام خیلی زیبا ???