بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : بررسی تحلیلی بندهای منشور کوروش ( قسمت سوم )
بخش مجری کنفرانس : پژوهش های تاریخی
استاد ارائه دهنده: جناب آقای محمد مهدوی
سوال ؟
- برای جذابیت بت پرستی حاکمان استعمارگر از چه ابزار هایی استفاده می کردند؟
- یا به شکل دیگر بگوییم بت پرستی چه ارمغانی برای مردم جوامع داشت؟
تاریخ استعمار قبل از کوروش:
استفاده از این ابزار در زمان کوروش و بعضی پادشاهان بابل:
استفاده از این حربه در دنیای امروز:
طرح یک ساده انگاری در منشور کوروش:آیا کوروش به همه ادیان احترام می گذاشته؟
۶٫ آیینهایی که شایسته آنان (خدایان/پرستشگاهها) نبود. پیشکشی[هایی ناپاک] ……………………………………. گستاخانه […] هر روز یاوه سرایی میکرد و (به شیوهای) [اها]نت آمیز
بندهای ۲۴ به بعد منشور کوروش:
۲۴) سپاهیان گستردهام با آرامش درون بابل گام برمی داشتند. نگذاشتم کسی در همه ی [سومر و] اَکد هراس آفرین باشد.
۲۵) در پیِ امنیت ┐شهرِ┌ بابل و همه ی جایگاههای مقدسش بودم. برای مردم بابل […………] که بر خلاف خوا[ست خدایان] یوغی بر آنان نهاده بود که شایسته شان نبود،
بت ها در زنجیر و در قفس قرار داده شده بودند
۲۶) خستگی هایشان را تسکین دادم (و) از بندها (؟) رهایشان کردم. مردوک، سرور بزرگ، از رفتار [نیک من] شادمان گشت (و)
۲۷) به من کوروش، شاهی که از او میترسد و کمبوجیه پسر تنی[ام و به] همه ی سپاهیانم،
۲۸) برکتی نیکو ارزانی داشت، تا با آرامش، شادمانه در حضورش باشیم. به [فرمان] والایش، همه شاهانی که بر تختها نشستهاند،
۲۹) از هر گوشه (جهان)، از دریای بالا تا دریای پایین، آنانکه در [سرزمینهای دور دست] میزیند، (و) شاهان سرزمین اَمورّو که در چادرها زندگی میکنند، همه آنان،
چادر نشینان آمور در شمال لبنان کنونی:
۳۰) باج سنگینشان را به بابل آوردند و بر پاهایم بوسه زدند. از [شواَنّهَ] (=بابل) تا شهر آشور و شوش،
۳۱) اَکد، سرزمین اِشنونهَ، شهر زَمبَن، شهر مِتورنو، دِر، تا مرز گوتی، جایگاه[های مقدس آنسو]ی دجله که از دیرباز محراب هایشان ویران شده بود،
۳۲) خدایانی را که درون آنها ساکن بودند، به جایگاه هایشان بازگرداندم و (آنان را) در جایگاههای ابدی خودشان نهادم. همه ی مردمانِ آنان (=آن خدایان) را گرد آوردم و به سکونتگاه هایشان بازگرداندم.
۳۵) هر روز در برابر (خدایان) بِل و نَبو، روزگاری دراز (=عمری طولانی) برایم خواستار شوند (و) کارهای نیکم را یادآور شوند و به مردوک، سرورم، چنین گویند که ”کورش، شاهی که از تو میهراسد و کمبوجیه (پسرش)
نبو راست بل یا بعل چپ:
۳۶) … [… (باشد که) آنان تا روزگاران دراز(؟)، سهمیه دهندگان نیایشگاه هایمان باشند“ و (؟)] (باشد که) مردمان بابل شاهیِ مرا ┐بستایند┌. من همه ی سرزمینها را در صلح (امنیت) نشاندم.
۳۷) …………………………………………. [غا]ز، دو مرغابی و ده کبوتر، بیشتر از [پیشکشی پیشینِ] غازها و مرغابیها و کبوترهایی که
۳۸) ……………………………………….. [روزا]نه افزودم. در پی استوار کردن بارویِ دیوار ایمگور-انلیل، دیوار بزرگ بابل برآمدم
۳۹) [……………………………] دیواری از آجر پخته، بر کناره خندقی که شاهی پیشین ساخته بود، ولی سا[ختش را به پایان نبرده بود] … کار آن را [… به پایان بردم.]
۴۰) … که [شهر را] از بیرون [در بر نگرفته بود]، که (هیچ) شاهی پیش از من (با) کارگرانِ به بیگاری [گرفته شده سرزمینش در] بابل نساخته بود.
۴۱) [……………………………………….] (آن را) [با قیر] و آجر پخته از نو برپا کردم و [ساختش را به پایان رساندم].
۴۲) [……………………………. دروازههای بزرگ از چوبهای سِدر] با روکش مفرغین. من همهٔ آن درها را با آستانه [ها و قطعات مسی] کار گذاردم.
۴۳) [………………………………. کتیبهای از] آشوربانیپال، شاهی پیش از من، [(بر آن) نو]شته شده بود، [درون آن دید]م.
۴۴) […………………….. در جای خود [نهادم (؟)] …………… . (باشد که) مردوک، سرور بزرگ، همچون هدیهای به من عطا کند زندگانی دراز، [(و) عمری کامل،]
۴۵) [ تختی ایمن و سلطنتی پایدار، و باشد که من ………………………………………………… در قلبت تا به] جاودان. ……………………
ادامه دارد …
قسمت چهارم کنفرانس بررسی تحلیلی بندهای منشور کوروش (کلیک کنید)